ای دل این دنیا نباشد کام تو با ما نشین چرخ این گیتی نباشد رام تو با ما نشین
بادو چشمت اشک خون ریزی چه حاصل آمدست؟ ور بخواهی مانده باشد نام تو با ما نشین
باده ی غم را مخور،دیوانه ای غمگین مباش دانه ی دنیا نباشد دام تو با ما نشین
ای دل این غمخانه غمخواری ندارد بهر تو جام و می،اینجا نباشد جام تو با ما نشین
با نفیر اعتراضت کر شود گوش جهان نیست دنیا بر خیار تام تو با ما نشین
زیستن در این جهان،کوهْ استقامت لازم است کم بباشد اندک استحکام تو با ما نشین
از می غمها چرا پیمانه خواری میکنی خواهی ار نیکو شود فرجام تو با ما نشین
شعر از محمد...
.: Weblog Themes By Pichak :.